رمان رستاخيز رمان رستاخيز، اثر رماننويس نامي روس، لئو تولستوي است که در سال ???? به چاپ رسيد. رستاخيز را آخرين اثر داستاني بلند تولستوي ميدانند. تولستوي در اين رمان به شرح داستان نجيبزادهاي ميپردازد که سعي دارد رنج و مشقتي را که سالها قبل بر دخترک رعيتي وارد آورده که سبب شده تا کار دخترک درنهايت به زندان سيبري بکشد جبران کند. نگاه تولستوي به رستگاري و رسيدن به آن از طريق عشق و بخشش، و محکوم دانستن خشونت در اين رمان بر ديگر موضوعات قالب است. رستاخيز داستاني روانشناختي است که با زبان خودماني از احساس گناه، خشم و بخشش سخن ميگويد و درعينحال به بيان اوضاع اجتماعي مردم روسيه در اواخر قرن نوزدهم ميلادي نيز ميپردازد؛ رمان رستاخيز آيينهي خشم تولستوي نسبت به نا عدالتيهاي دنيايي که در آن ميزيست نيز هست. «هر انسان و موجود زندهي ديگري اين حق را دارد که مزهي شادي را در جواني بچشد.» اين اثر تولستوي نصف رمان جنگ و صلح و دوسوم رمان آناکارنينا حجم دارد؛ از هر نظر اثري حماسي است و شايد بتوان آن را بحثبرانگيزترين رمان تولستوي دانست چراکه پشتوانهاش، موضوعات قوي سياسي و مذهبي است. عجب داستاني! تولستوي اين رمان را در سال ????، در روسيه و تحت رهبري تزار نيکولاي دوم و در دوران سرکوب شديد مخالفان به نگارش درآورد. داستان در اتاق دادگاه آغاز ميشود و ديري نميگذرد که خواننده به درون روايتي عميق و تکاندهنده کشيده شود؛ روايتي از سيستم قضايي ناکارآمد و ناعادل، فقر و ثروت که هرکدام در يک سر اين طيف جا خوش کردهاند و مردي که با خود در نزاع است و از جايگاه خوب اجتماعياش براي بهرهکشي از ديگران استفاده ميکند. آن مرد، پرنس دميتري نخليودوف نام دارد؛ کسي که براي قضاوت به دادگاه احضار ميشود و درنهايت وحشت متوجه ميشود که يکي از سه نفري که در دادگاه محاکمه ميشوند، کاتيوشا است؛ دختر جوان و زيبايي که خود او در دوران خدمتش در ارتش فريبش داد، دامنش را لکهدار کرد و درنهايت قساوت رهايش کرد. دميتري متوجه ميشود که کاتيوشا در فاحشهخانهاي کار ميکرده و در آنجا بهقصد دزدي به يک مشتري زهر خورانده است، که البته هنوز مشخص نيست که او گناهکار است يا خير. لئو تولستوي در رمان رستاخيز از انبوه شخصيتهاي گ,رمان,رستاخیز ...ادامه مطلب